صفات نشئت گرفته از قوه شهویه
حدّ اعتدال قوۀ شهویه، صفت عفّت است که منشأ بسیاری از صفات کمال می باشد و طرف افراط آن، شره (عیاشی) و طرف تفریط آن را خمودی است. بسیاری از صفات رذیله و پست، از قبیل حُبّ دنیا، حرص، طمع، خوردن مال حرام و غیره ناشی از این دو صفت است. ابتدا به بیان مذمّت این ها و نیز تمجید و توصیف عفّت و سپس به صفاتی می پردازیم که از این قبیل ها سرچشمه می گیرد.
شره یا عیاشی:
عبارت است از پیروی از شکم و فرج، افراط در خوردن و جماع نمودن بیش از حدّ متعارفی که عقل و شرع حکم می کند و تردیدی نیست که این صفت از مَهالِک و موجب بدبختی دنیا و آخرت است.
رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم می فرماید: «اَکثَرُ مَا یَلِجُ بِهِ اُمَّتِی النَّارَ ألا جَوفَانِ البَطنُ وَ الفَرَجُ؛ بیشترین چیزی که موجب داخل شدن امّت من در آتش می شود، شکم و فرج است.» (جامع السعادات ج2ص3)
شکم پرستی:
شکی نیست که پرخوری و افراط در غذا، موجب بسیاری از بیمای های بدنی و ذلّت و حقارت معنوی می گردد.
رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم می فرماید: « لَاتَمِیتُوا القُلُوبَ بِکَثرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَإنَّ القَلبَ کَالزَّرعِ یَمُوتُ إذَا أکثَرُ عَلَیهِ المَاء؛ به سبب پرخوری قلب را نمیرانید. زیرا قلب مثل زراعت است که با زیاد آب خوردن از بین می رود.» (روضة الواعظین و بصیرة ج2ص457)
تنور شکم دم به دم تافتن مصیبت بُوَد روز نایافتن
کشت کرد پرخواره بار شکم دگر بر نیاید کشد بار غم
کسی در مجلسی گفت: بیچاره شدیم از بس که کار می کنیم و شکم می خورد. ظریفی پاسخ داد: حالا برادر مدّتی به عکس کن (شکم کار کند و بخور)؛ و لذا در روایات از پرخوری، مذمّت و از کم خوری و گرسنگی تعریف و تمجید شده است.
اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی
تُهی از حکمتی به آن علّت که پُری از طعام تا بینی
در زمان ما شیوع بسیاری از بیماری ها به علّت پُرخوری و فعّالیت کم است. در سابق غذاها کمتر و فعّالیت مردم بیش تر بود، ولی الآن میوه در تمام سال موجود است، غذاها و خوراکی های سردسیر در نقاط گرمسیر و برعکس به وفور یافت می شود و موجب مرض می گردد. نکتۀ دیگر اینکه افراد پرخور چون دستشان به همه چیز می رسد، لذا آن لذّتی را که فقراء و قشر کم درآمد از غذا می برند، آنها نمی برند. چون همیشه در اختیار آنها بوده و خورده اند و بیشتر در حال سیری می خوردند برخلاف فقراء و بیچارگان که همان نان و پیاز را در حال گرسنگی با لذّت و کیف می خورند.
به گفتۀ سعدی:
مرغ بریان به چشم مردم سیر کمتر از برگ تره بر خوان است
وانکه را دستگاه و قدرت نیست شلغم پخته مرغ بریان است
افراط در شهوت جنسی:
تردیدی نیست که اگر غریزۀ جنسی با دین و عقل کنترل نشود، موجب هلاکت دین و تباهی دنیای انسان خواهد شد؛ چه بسا با انجام بعضی کارها که از عقل سلیم به دور است، سلامتی جسم و آبروی شخص را می برد.
انسان در پیروی از غریزۀ جنسی حدّ و مرز نمی شناسد و حتّی بدتر از حیوانات می شود چون هر چه می بیند تا مرز نابودی یا رسوایی خود از آن استفاده می کند.
خمودی:
تفریط در قوّۀ شهویه، خمودی است؛ یعنی انسان توجّهی به خوراک ضروری و متعارف و نیز ازدواج ندارد که منجر به از دست دادن قدرت و قوّت و قطع نسل او می گردد. خداوند این قوّه را بر انسان مسلّط فرمود تا با خوردن و آشامیدن، بر عبادات نیرو یابد و با ازدواج نیز نسل بشر باقی بماند.
رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم می فرماید: «مِن سُنَّتِی التَزوِیجُ فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتِی فَلَیسَ مِنِّی؛ ازدواج سنّت من است و هرکس از سنّت من روی بگرداند از من نیست.» (سفینة البحار ج3ص508)
عفّت یا حدّ اعتدال در شهوت:
عفّت و پارسایی عبارت است از اعتدال قوّۀ شهویه و مهار نمودن آن توسّط عقل که به حکم شرع و عقل ممدوح و پسندیده است. بسیاری از فضائل انسانی از قبیل تقوا، ورع، زهد، سخاوت، ایثار و ... به عفّت باز می گردد. همان گونه که سرچشمۀ بسیاری از رذائل مثل حُبّ دنیا و بخل و حرص و طمع و خیانت و ... در نقطۀ مقابل آن، یعنی شره یا خموشی است. عفّت شامل سه بخش است: عفّت شکم، عفّت دامن، عفّت کلام.
عفّت در آیات و روایات بسیار مورد توجّه قرار گرفته است:
«وَ أمَّا مَن خَافَ مَقَامَ رَبُّهِ وَ نَهَی النَّفسَ عَنِ الهَوی فَإنَّ الجَنَّةَ هِیَ المَأوی؛ و امّا آنکه بترسد از ایستادن در پیشگاه عدل خدا و بازدارد نفس سرکش را از هوس های نفسانی، پس به درستی که جایگاه او در بهشت خواهد بود.» (سورۀ نازعات/ آیۀ 40)
امام باقرعلیه اسلام می فرماید: «أفضَلُ العِبَادَةِ عِفَّةُ البَطنِ وَ الفَرجِ؛ بهترین عبادت، عفّت دامن و شکم است.» (سفینة البحار ج6ص302)
عفّت شکم:
منظور عفّت شکم و اعتدال در خوراک این است که انسان کم بخورد به طوری که نه سنگینی غذا او را ناراحت کند و نه درد گرسنگی او را رنج دهد؛ چون هر دوی این ها عذاب است. پس انسان تا گرسنه نشود غذا نخورد و وقتی هنوز اشتها دارد از سر سفره برخیزد
نه چندان بخور که کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت بر آید
امام علی علیه السلام می فرماید: «کَم مِن اکِلَةٍ مَنَعَت اکلاتَ؛ چه بسیار که یک لقمۀ زیادی و یا ناپرهیزی، از خوردن ها جلوگیری بکند.» (نهج البلاغه، محمد بن عبده، ج2ص178 کلمات قصار171)
مراد از گرسنگی در روایات این نیست که بدن ضعیف و فاقد قدرت و نیرو شود تا منجر به بیماری گردد، بلکه این است که در اسلام، شکم پرستی و تن پروری مذموم و زشت است ولی تقویت جسم و حفظ سلامتی بسیار ممدوح بلکه لازم و واجب است. خلاصه اینکه «کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لاتُسرِفُوا؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.» (سورۀ اعراف / آیۀ 30)
عفّت دامن:
انسان باید با حفظ پاکدامنی به آنچه عقل و شرع حکم نموده عمل کند و از راه ازدواج صحیح و تشکیل خانواده، بهترین بهره برداری را از این نیروی خدادادی بنماید تا هم لذّت ببرد هم نسل او باقی بماند و هم از خطرات و خمودی و ضعف بدن جلوگیری نماید. لذا اسلام زنا، لواط و استمناء را حرام و به ازدواج تأکید فراوان نموده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «رَکعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا المُتَزَوِّجُ أفضَلَ مِن سَبعِینَ رَکعَةً یُصَلِّیهَا العَزَب؛ ثواب نماز دو رکعت انسان متأهل و همسردار (چه زن و چه مرد) بیشتر از هفتاد رکعت نماز انسان مجرّد است.» (سفینة البحار ج1ص561)
عفّت زبان (کلام):
منظور از اعتدال کلام و گفتار این است که آدمی قوّۀ نُطق و گویش خود را در راهی که مورد رضای خداست بکار گیرد؛ مثلاً به ذکر خدا، قرائت قرآن، امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت و اندرز به دیگران و ... مشغول گردد. هم چنین از کارهایی که موجب خشم و غضب خدا و مورد نهی اسلامی است دوری جویند مثل دروغ گفتن، تهمت، سخن چینی، بدزبانی و ...
حدیث کودکی و خودپرستی:
حدیثِ کودکی و خودپرستی رها کن کان خماری بود و مستی
چو عمر از سی گذشت و یا که از بیست نمی شاید دگر چون غافلان زیست
بهار عمر باشد تا چهل سال چهل رفته فرو ریزد پر و بال
پس از پنجاه نباشد تندرستی بصر کندی پذیرد پای سستی
چو شصت آید شکست آید پدیدار چو هفتاد آید اعضا افتد از کار
به هشتاد و نود گر در رسیدی بسی سختی که از گیتی کشیدی
و از آنجا گر به صد منزل رسانی بُوَد مرگی به صورت زندگانی
اگر از صد سال مانی ور یکی روز بباید رفت زین کاخ دل افروز
منبع : کتاب دروس اخلاقی. سیّد محمّد علی جزائری (آل غفور)