جاسوس بازی 9 – اثرات جاسوس بازی چیست؟
– اثرات جاسوس بازی چیست؟
تا کنون توضیحاتی در رابطه با جاسوس ها گفته شد که همه ی این موارد مربوط به کشور عزیزمان ایران می باشد مخصوصا مواردی را گفتیم که همین چند روزه ی اخیر برای مردم مشکلاتی را ایجاد کردند، مانند گروه های منحرف منافقین که افرادی مزدور را اجیر کردند تا پرچم مقدس ایران را به آتش بکشند و یا صوفیان داعشی مسلکی که به ظاهر عاشق مولا هستند و شیعیان ایشان را با خودرو زیر می گیرند و همچنین خطرناک ترین این گروه که گروه شیعه انگلیسی هستند و بنابر فرمایش آقا امام رضا خطرشان از دجال بیشتر است؛ را بیان کردیم و هم اکنون اثرات این اعمال در تاریخ ایران و اسلام را بیان می کنیم.
همیشه اینگونه بوده که اشیاء گران قیمت و باارزش دشمن داشته اند و هرچه این شیء باارزش تر باشد دشمن بیشتری دارد و بیشتر تلاش می کنند که یا آن شیء را بدست بیاورند و یا اینکه آن را نابود سازند چرا که قانون تجارت شیطانی بر این اساس است؛ در این میان کشور ایران هم از لحاظ منابع طبیعی دارای ذخایر سرشاری است و هم از لحاظ موقعیت مکانی که شاهراه می باشد و قدمتی چند هزار ساله دارد و از همه مهمتر از نظر دین، کامل ترین دین را دارد، پس دشمن چشم طمع بیشتری به این کشور دارد و با ترفند های بیشتری می خواهد این کشور را به استعمار خویش درآورد و اینگونه است که همیشه در هر اتفاقی ایرن پایه ثابت آن اتفاق است؛ حال اثرات این دشمنی و اینکه تجهیز نیروهایی به اسم جاسوس برای این کشور چه بوده؟
اثرات این جاسوس بازی شامل:
1. کشته و شهید شدن و هدر رفت نیروهای این کشور بوده، چه در زمان قدیم به خاطر سلاطین بی کفایت که کشتار میلیونی به راه می انداختند[1] و چه هم اکنون به صورت موردی جوانان را شهید می کنند[2].
2. مشغول درگیری های داخلی شدن و غفلت از دشمن: جنگ داخلی همیشه خطرناک ترین نوع جنگ است و انسان زیرک یا نمی جنگد و اگر هم جنگید خارج از خانه ی خویش می جنگد[3].
3. عقب ماندگی: عدم پیشرفت از همه لحاظ که فرد را مجبور می کند همیشه زیر دست باشد و به کم راضی باشد مانند زمان قاجار که نفت ایران را به مفت می بردند و شاه ایران می گفت این مایع بد بو چیست که انقدر فرنگی ها او را دوست دارند؟ و قرارداد ننگین دارسی را امضاء کرد تا آیه الله سید جیکاک هایی به وجود بیاید[4].
4. عدم گسترش دین: از قدیم گفته اند «شکم گشنه دین ایمون نداره» مردمانی که همیشه سرخورده بودند و همیشه در جنگ بوده اند و دچار فتنه های مختلف داخلی و خارجی بوده اند دیگر وقت گسترش دین را ندارند و حتی توان حفظ دین خود را ندارند و دچار خرافات می شوند و راحت هر چیزی را داخل در دینشان می کنند و می پذیرند. مانند زمان رضا خانی که حرف های روشنفکری گسترش یافت و راه پیشرفت در رهایی دین بود، بدون اینکه این ملت توجه کنند عواقب این حرف و عملشان چیست[5].