یک خلاف، پنج مجازات

اصبغ بن نباته که یکی از اصحاب حضرت امیرالمؤمنین(ع)است. حکایت میکند: روزی عمربن خطاب نشسته بود که پرونده پنج نفر زناکار را نزد او آوردند تا حکم مجازات هر یک را صادر نماید.

عمر دستور داد تا بر هر یک حدّ زنا را اجراء نمایند. امام علی(ع)که در آن مجلس حضور داشت رو به عمر کرد و فرمود: این حکم به طور مساوی برای این افراد صحیح نیست و قابل اجراء نمی باشد.

عمر گفت: پس خود شما هر حکمی را که صلاح میدانی صادر و اجراء نما.

امام علی (ع) اظهارداشت: باید اولین نفر اعدام شود و گردنش زده شود، دومین نفر سنگسار شود، سومین نفر 100 ضربه شلاق بخورد، چهارمین نفر پنجاه ضربه شلاق و پنجمین نفر را تعزیر یعنی مقداری شکنجه ...

ادامه نوشته

نماز در سیره امام رضا علیه السلام

حرم امام رضا

حالات امام رضا (علیه‌السّلام) در نماز، همانند اجداد طاهرینش (علیهم‌السّلام) با نزدیک شدن اوقات نماز، رنگ از رخسار پریده و در زمان خودشان خائف‌تر نسبت به خدا کسی یافت نمی‌شد.

دائم‌الذکر بودن امام رضا

شیخ صدوق از جابر بن ابی‌الضّحاک، روایت کرده است که گفت: مامون مرا فرستاد تا حضرت رضا (علیه‌السّلام) را از مدینه به مرو آوردم، و امر کرد مرا که آن جناب را از راه بصره و اهواز و فارس حرکت دهم و از طریق قم نبرم او را، و نیز امر کرد که آن جناب را در شب و روز حفظ کنم تا به او برسانم، پس من در خدمت آن حضرت بودم، از مدینه تا به مرو، به خدا سوگند که مردی را مثل آن حضرت در تقوا و کثرت ذکر خدا در جمیع اوقات خود، و شدّت خوف از حق تعالی ندیدم.... [ادامه مطلب]

ادامه نوشته

مختصری درباره حضرت زینب سلام الله علیها

تولد زینب(س) و گریه پیامبر بر مصایب آن

زینب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) براى دیدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:

((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )).

فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش كشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ریختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى كه شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى كنى ؟!

ادامه نوشته

مهمترین عامل وقوع عاشورا

رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با یادآوری مستنداتی تاریخی از زمان صدر اسلام؛ "دنیا طلبی" و "سکوت خواص" را دو عامل اصلی تغییر باورها و ارزش‌های راستین اسلامی دانست و عنوان كرد که اگر دنیا طلبی و سکوت خواص نبود، نه حرمت اهل بیت علیهم السلام شکسته می‌شد و نه حسین ابن علی علیه السلام به مسلخ کربلا می‌رفت.

به گزارش رجانیوز، حجت الاسلام و المسلمین روح الله حسینیان در جمع عزاداران هیئت الرضا علیه السلام همچنین به بحث در مورد این پرسش کلیدی پرداخت که چرا تنها 50 سال بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، کار جامعه اسلامی به جایی رسید که نوه آن حضرت را به فجیع‌ترین شکل ممکن به شهادت رساندند و خاندان عترت را به اسیری بردند.

متن کامل این سخنان در ادامه آمده است:


فساد سیاسی مهمترین عامل وقوع عاشورا

پیامبر صلی الله علیه و آله در سال یازدهم هجری رحلت کردند، چرا در سال 61 و اول ماه قمری آن سال، یعنی بعد از 50 سال عاشورا به وقوع پیوست. اگر به این "چرا"، پاسخ درست و علمی دهیم، می‌توانیم خودمان را آزمایش کنیم که آیا اگر ما در محرم سال 61 هجری بودیم، در جبهه و اردوی حسین علیه السلام قرار داشتیم یا در جبهه یزید.

چه اتفاقی افتاد که در حالی كه پیامبر از میان مردم جاهل برخاست اما آنها را تربیت کرد و پرورش و تعلیم داد ولی بعد از نیم قرن زمانی که هنوز اصحاب پیامبر و کسانی که بسیاری از وقایع دوران پیامبر صلی الله و علیه و آله را روایت می‌کردند، زنده بودند و شهادت می‌دادند، اهل بیت پیامبر علیهم السلام به این شکل به شهادت رسیدند.

ادامه نوشته

طرماح و نامه معاویه

صرفا جهت اطلاع
 
براى امیر المومنین علیه السلام نامه‏ اى از معاویه رسید 
 
حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : " از طرف امیر المومنین و خلیفة‏ المسلمین ، معاویه بن ابى سفیان براى على :‏
 
 اى‏ على ! 
در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنین‏ : عایشه و اصحاب رسول خدا : طلحه و زبیر كردى‏ اكنون مهیاى جنگ باش "
 
 حضرت جواب نامه را اینگونه نوشت : از طرف عبدالله تو به ریاست‏ مى نازى و من به بندگى خداوند من آماده جنگ‏ هستم به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دایى تو هستم "
 
 سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسید : كیست كه‏ این نامه را به شام ببرد ؟ 
كسى جواب نداد
دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و این بار طرماح از میان جمعیت برخاست و عرض كرد : على‏ جان ! من حاضرم‏ حضرت ضمن اینكه او را از متن‏ تند نامه آگاه كرد ، فرمود :
ادامه نوشته

آبروداری امام رضا علیه السلام

یسع بن حمزه گوید: در مجلس حضرت رضا علیه السلام بودم و جمعیت بسیاری در مجلس حضور داشتند و از آن حضرت سؤال می کردند و از حلال و حرام خدا می پرسیدند و امام رضا علیه السلام پاسخ آنها را می داد. در این میان ناگهان مردی بلندقامت و گندمگون وارد مجلس شد و سلام کرد و به امام هشتم علیه السلام عرض کرد: «من از دوستان شما و دوستان پدر و اجداد پاک شما هستم. در سفر حج، پولم تمام شد و خرجیِ راه ندارم تا به وطنم برسم. اگر امکان دارد، خرجیِ راه من را بده تا به وطنم برسم. خداوند مرا از نعمت هایش برخوردار نموده است، وقتی به وطنم رسیدم، آنچه به من داده ای معادل آن، از جانب شما صدقه می دهم، چون خودم مستحق صدقه نیستم.»

امام رضا علیه السلام به او فرمود: «بنشین، خدا به تو لطف کند.» سپس امام علیه السلام رو به مردم کرد و به پاسخ سؤال های آن ها پرداخت. سپس همۀ مردم رفتند و تنها آن مرد مسافر و من و سلیمان جعفری و خثیمه در خدمت امام ماندیم. امام علیه السلام به ما فرمود: «اجازه می دهید به خانه بروم؟» سلیمان عرض کرد: «خداوند امر و اذن شما را بر ما مقدّم داشته است.»

حضرت برخاست و وارد حجره ای شد و پس از چند دقیقه بازگشت و از پشتِ در فرمود: «آن مرد مسافر خراسانی کجاست؟» خراسانی برخاست و گفت: «این جا هستم.» امام علیه السلام از بالای در دستش را به سوی مسافر دراز کرد و فرمود: «این مقدار دینار را بگیر و خرجیِ راه خود را با آن تأمین کن و این مبلغ مال خودت باشد. دیگر لازم نیست از ناحیۀ من، معادل آن را صدقه بدهی، برو که نه تو مرا ببینی و نه من تو را ببینم.»

مسافر خراسانی پول را گرفت و رفت. سلیمان به امام رضا علیه  السلام عرض کرد: «فدایت گردم که عطا کردی و مهربانی فرمودی، چرا هنگام پول دادن به مسافر، خود را نشان ندادی و پشت در خود را مستور نمودی؟» در پاسخ فرمود: «مَخافَةَ أن أری ذل السّؤالِ فِی وَجهِهِ لِقَضایِی حاجَتَهُ؛ از آن ترسیدم که هنگام برآوردن حاجتش، شرمندگی را در چهرۀ او ببینم.»

منبع: کتاب گنجینۀ معارف ج 1 ص 15 - 14

استاد و بهلول

گویند :

روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :

من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.

دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.

سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.

بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !

استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.

خلیفه گفت :

ادامه نوشته

سبک زندگی اسلامی

امام صادق علیه السلام:

 مرد در خانه و نسبت به خانواده اش نیازمند رعایت سه صفت است هر چند در طبیعت او نباشد:

1. خوشرفتارى،

2. گشاده دستى به اندازه

3. غیرتى همراه با خویشتن دارى.

 

وقتی از درون زلال باشید

خداوند بہ تو نورےمےبخشد،

 آنچنان کہ ندانے،

 

و مردم تو را دوست مےدارند،

آنطور کہ ندانے،

 

و نیازهایت  برآورده مےشود،

از آنجا که ندانے! صبحتون

بخیر و شادی تمام

ادامه نوشته