آشنایی اجمالی با امام حسن عسکری علیه السّلام
امام حسن عسكرى(علیه السلام)، امام و پیشوای يازدهم از امامان معصوم میباشد.
ولادت
امام حسن عسکری علیهالسّلام فرزند امام علی النقی علیه السلام، پدر بزرگوار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یازدهمین پیشوای شیعیان است. آن حضرت در ماه ربیع الاول یا ربیع الثانی سال ۲۳۱ یا ۲۳۲ ق در مدینه، چشم به جهان گشود. مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام «حدیثه» علیهاالسّلام، بود که برخی، از او به نام «سوسن» یاد کردهاند.[۱]
القاب
از آن جا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفۀ عباسی در «سامرا»، در محلۀ «عسکر» سکونت اجباری داشت، «عسکری» نامیده میشود.[۲] از مشهورترین لقبهای آن حضرت، «نقی»، «زکی»، «فاضل»، «امین» و کنیه اش «ابو محمد» است. او ۲۲ ساله بود که پدرش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمرش ۲۸ سال بود. امام عسکری علیهالسّلام در سال ۲۶۰ ق در حالی که یگانه پسر او در جایگاه آخرین حجّت الهی در سن پنج سالگی قرار داشت، به شهادت رسید و در خانۀ خود در سامرا، کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد. [۳][۴]
ویژگیهای ظاهری
دربارۀ ویژگیهای آن حضرت آوردهاند: رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سیاه، رویش زیبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود. با آن که جوان بود، بزرگان قریش و دانشمندان زمان خود را تحت تاثیر و نفوذ قرار میداد. دوست و دشمن به برتری او در دانش، بردباری، بخشش، پارسایی، پروای الهی و دیگر مکارم اخلاقی باور داشتند.[۵]
دورههای زندگی
مدت کوتاه عمر امام به سه دوره تقسیم میشود: تا چهار سال و چند ماهگی (و بنا به یک قول تا سیزده سالگی)، در مدینه به سر برد. تا ۲۳ سالگی به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا میزیست و تا ۲۸ سالگی (شش سال و اندی پس از شهادت امام دهم)، در سامرا، ولایت بر امور و پیشوایی شیعیان را بر عهده داشت.
روایاتی از رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و اهل بیت او علیهمالسّلام بر امامت دوازده امام وارد شده و در آنها، به روشنی، به نام ایشان -از جمله امام حسن بن علی عسکری علیهما السلام-اشاره شده است.
اضافه بر آنکه در روایات نقل شده از پدر بزرگوارش، به امامت آن حضرت تصریح شده است.
جابر بن عبدالله انصاری، با اشاره به لوحی که در دستان مبارک حضرت زهرا علیهاالسّلام مشاهده کرده بود، به امامت و نام امام عسکری علیهالسّلام تصریح کرده است.[۶]
مشهور بین شیعه آن است که امام عسکری علیهالسّلام فرزندی جز امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از خود به یادگار نگذاشت.[۷] آن حضرت، با همۀ فشارها و پی جوییهای پیوستۀ حکومت عباسی، یک سلسله فعالیت های سیاسی، اجتماعی و علمی، در راستای حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام میداد. گوشهای از این فعالیتها که پیوند بیشتری با موضوع مهدویت دارد، به شرح زیر است:
کوشش علمی
کوشش علمی آن حضرت در دفاع از اسلام و ردّ شبهات بود.
امام عسکری علیهالسّلام به دلیل شرایط نامساعد و تنگناهای شدید حکومت عباسی، در گسترش دانش بی کران خود در همۀ جامعه پیروزی چندانی به دست نیاورد؛ اما شاگردانی تربیت کرد که هرکدام در گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثر و ارزندهای داشتند.
شیخ طوسی، شمار شاگردان آن حضرت را افزون بر یک صد نفر ثبت کرده است.[۸] میان آنان چهرهها و شخصیتهای برجسته و وارستهای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، ابو عمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفار به چشم میخورند.
حلقات ارتباطی با شیعیان
در پی تلاشهای فراوان امامان پیشین علیهم السلام، در زمان امام عسکری علیهالسّلام تشیع در مناطق و شهرهای مختلف، گسترده شده و شیعیان در گسترۀ وسیعی زندگی میکردند. گستردگی و پراکندگی مراکز شیعی، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب میکرد، تا پیوند شیعیان را با حوزۀ امامت و نیز ارتباط آنان را با هم دیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی کند.
این نیاز، از زمان امام نهم علیهالسّلام احساس میشد و چنان که در روش آن حضرت و امام دهم علیهالسّلام آمده، شبکۀ ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، از آن زمان وجود داشته است. این برنامه، زمان امام عسکری علیهالسّلام نیز پی گیری شد. بنابر یافتهها و شواهد تاریخی، آن حضرت نمایندگانی از میان شخصیتهای برجستۀ شیعه، در مناطق فراوان نصب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این راه، شیعیان را در همۀ مناطق زیر نگاه داشت.
یکی از نمایندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری»، از یاران ویژۀ امام و از شخصیتهای بزرگ شیعی در قم بود. برخی از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بین قمیها و امام و از جمله اصحاب خاص آن حضرت یاد کردهاند.[۹][۱۰] اما دانشمندان دیگر، او را وکیل و نماینده امام دانستهاند.[۱۱]
در رأس وکیلهای امام، «محمد بن عثمان عمری» قرار داشت و وکیلهای دیگر، به وسیلۀ او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعاً اموال و وجوهاتِ جمع آوری شده را به وی تحویل میدادند و او آنها را به امام علیهالسّلام میرساند.
افزون بر شبکۀ ارتباطی وکالت، امام از طریق فرستادن پیک، با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و مشکلات آنان را برطرف میکرد. امام، گذشته از پیکها، از طریق نامه نگاری نیز با شیعیان ارتباط داشت و آنان را در موقعیتهای حساس راهنمایی میکرد.
نامهای که امام به «ابن بابویه» نوشته، نمونهای از این نامهها است. امام دو نامه نیز به شیعیان قم و آبه (آوه) نوشته که متن آنها در کتابها گرد آمده است.[۱۲]
بر اساس روایتی، امام عسکری علیهالسّلام بامداد روز هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق اندکی پیش از رحلت، نامههای فراوانی به مردم مداین نوشت.
فعالیتهای سیاسی
امام عسکری علیهالسّلام با وجود همۀ محدودیتها و کنترلهای دستگاه خلافت، یک زنجیره فعالیتهای سیاسی سری را رهبری میکرد که با گزینش شیوههای پنهان کاری، از چشم جاسوسان دربار، به دور میماند.
برای نمونه، عثمان بن سعید عمری -از نزدیکترین و صمیمیترین یاران امام علیه السلام- در پوشش روغن فروشی فعالیت میکرد. شیعیان و پیروان آن حضرت، اموال و وجوه خود را به او میرساندند و او آنها را در ظرفهای روغن قرار داده، به حضور امام علیهالسّلام میرساند.[۱۳]
آگاهی بخشی سیاسی
از دیگر فعالیتهای سیاسی امام عسکری علیه السلام، تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه، برابر فشارها و سختیهای مبارزات سیاسی، برای حمایت از آرمانهای بلند تشیع بود. از آن جا که شخصیتهای بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام به تناسب مورد، آنان را راهنمایی میکرد و روحیۀ آنان را بالا میبرد. همچنین میکوشید صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و تنگدستیها فزونی یابد، تا بتوانند مسؤولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.
پشتیبانی مالی از شیعیان
یکی دیگر از موضع گیریهای امام عسکری علیه السلام، حمایت مالی از شیعیان -به ویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت- بود. این کار سبب شد آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی نشوند.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹]
بهره از دانش غیبی
امامان معصوم علیهم السلام، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از دانش غیبی برخوردار بودند و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح بلند مرتبۀ امت اسلامی، در خطر قرار میگرفت، از این آگاهی به صورت «ابزار هدایت» استفاده میکردند.
پیش گوییها و گزارشهای غیبی آنان، بخش مهمی از زندگی ایشان را در بر میگیرد؛ با مطالعه در زندگی امام عسکری علیه السلام، چنین به نظر میرسد که آن حضرت، بیش از امامان دیگر، دانش غیبی خود را آشکار میساخته است.[۲۰]
پس از انتقال امام هادی علیهالسّلام به سامرا، آن حضرت تحت مراقبت و کنترل شدید بود؛ از این رو امکان معرفی فرزندش «امام حسن علیه السلام» به عموم شیعیان، در جایگاه امام بعدی وجود نداشت. به طور اصولی این کار، زندگی او را از ناحیۀ حکومت وقت، در معرض خطر جدی قرار میداد. به همین سبب کار معرفی امام عسکری علیهالسّلام به شیعیان و گواه گرفتن آنان در این باب، در ماههای پایانی عمر امام هادی علیهالسّلام صورت گرفت؛ به گونهای که هنگام رحلت آن حضرت، گروهی از شیعیان از امامت امام عسکری علیه السلام، آگاهی نداشتند.[۲۱] امام عسکری علیهالسّلام برای زدودن زنگار شکها و تردیدها و نیز برای حفظ یاران خود از خطر یا هدایت گمراهان، ناگزیر میشد پردههای حجاب را کنار زده، از آن سوی جهان ظاهر خبر دهد.
معرفی جانشین
یکی از مسؤولیتهای بزرگ امام عسکری علیه السلام، معرفی حضرت مهدی علیهالسّلام به جانشینی خود بود. این امر، زمانی سخت تر میشد که آن حضرت می بایست بنا به دلایلی، فرزند خود را در پردۀ «پنهان زیستی» نگه دارد، تا از گزند بدخواهان در امان بماند. با این حال در موارد فراوانی، به معرفی جانشین خود به افراد مورد اطمینان پرداخته است.
تعابیری که امام یازدهم برای معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به کار برده، بدین قرار است:
- «هذا صاحبکم بعدی... ؛[۲۲] این، بعد از من صاحب شما است...» .
- «إنّ إبنی هو القائم من بعدی... ؛[۲۳] همانا فرزندم، قائم بعد از من است....»
- «هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم... ؛[۲۴] این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است...» .
- «ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی... ؛[۲۵] فرزندم محمد، همان امام و حجت پس از من است...» .
و مواردی از این دست که در کتابها بدان اشاره شده است.
آماده سازی شیعیان
از آن جا که پنهان شدن پیشوا و رهبر هرجمعیت، یک حادثه غیرطبیعی و نامانوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم و امامان پیشین علیهم السلام، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده میکردند.
این تلاش، در عصر امام هادی و عسکری علیهما السلام، به صورت جدی تری به چشم میخورد؛ چنان که امام هادی علیهالسّلام بعضی از کارها را به وسیلۀ نمایندگان انجام میداد و خود کمتر با افراد تماس میگرفت. این امر در زمان امام عسکری علیه السلام، جلوۀ بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تاکید بر تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان میداد. از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به روز محدودتر و کمتر میشد؛ به گونهای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیلۀ نمایندگان خویش، به مردم پاسخ میداد. بدین ترتیب، آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام آماده میساخت. این همان روشی است که امام دوازدهم علیهالسّلام در زمان غیبت صغرا در پیش گرفت و به تدریج شیعیان را برای دوران غیبت کبرا آماده ساخت.[۲۶]
بعد از شهادت حضرت
حوادث ناگواری پس از شهادت امام عسکری علیه السلام رخ داد.
سوگمندانه پس از امام عسکری علیه السلام، پدیدههای ناگواری رخ داد که برخی بدین قرار است:
۱. بازجویی حاکمان ستمگر از خانۀ آن حضرت، برای دستیابی به حضرت مهدی علیه السلام؛[۲۷][۲۸]
۲. برخورد جعفر کذاب با مادر امام عسکری علیهالسّلام بر سر میراث؛
۳. ترور، حبس، تهدید و اذیت و آزار شیعیان؛
شیخ مفید، تهدیدات بر ضد شیعه پس از شهادت امام عسکری علیه السلام، را یکی از تلخترین فرازهای تاریخ تشیع یاد کرده است.[۲۹][۳۰]
۴. اختلاف و چنددستگی بین شیعیان.
یکی از حادثههای کمرشکن پس از شهادت امام عسکری علیه السلام، تفرقهای بود که در میان برخی از شیعیان پدید آمد و آنها را از یکپارچگی خارج کرد. البته این تفرق پیش از آن، از سوی امام عسکری علیهالسّلام پیش بینی شده بود. ابو غانم میگوید: از امام عسکری علیهالسّلام شنیدم که میفرمود: «در سال ۲۶۰ پیروانم فرقه فرقه میشوند.»
آن گاه در ادامه ابو غانم میگوید:
در آن سال امام عسکری علیهالسّلام رحلت فرمود و پیروان و یارانش متفرق شدند. دستهای خود را منتسب به جعفر-پسر امام دهم و برادر امام حسن عسکری- کردند، گروهی سرگردان شدند، عدهای به شک افتادند، دستهای در حالت سرگردانی ایستادند و جمعی دیگر به توفیق خدای سبحانه و تعالی بر دین خود ثابت ماندند.[۳۱]
زیارت امام عسکری
زیارت امام عسكرى عليه السّلام در سامرا و دعا نزد قبر آن حضرت مستحب است.[۳۲][۳۳]
پانویس
۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۳.
۲. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، باب ۱۷۶، ص۲۴۱.
۳. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۲
۴. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان علیهمالسلام، ص۶۸۳-۶۸۴.
۵. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۰.
۶. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۶۹.
۷. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۳۹.
۸. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۲۷ به بعد.
۹. نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة، ص۶۶.
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۷۰.
۱۱. طبسی، محمد جواد، حیاة الامام العسکری علیهالسلام، ص۳۳۳.
۱۲. حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۴۸۶.
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۱۴.
۱۴. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۳۰.
۱۵. ابن شهر اشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۵۳۸.
۱۶. مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۴۲.
۱۷. امین، محسن، اعیان الشیعة، ج۲، ص۴۰.
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۲،ص۱۴۰.
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۸.
۲۰. طبسی، محمد جواد، حیاة الامام العسکری علیهالسلام، ص۱۲۱.
۲۱. مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۳۴.
۲۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۴۸.
۲۳. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۲۴، ح ۴.
۲۴. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۳۵.
۲۵. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۰۹.
۲۶. با استفاده از:پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان علیهمالسلام، ص۶۸۳-۷۳۵.
۲۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۵.
۲۸. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۳.
۲۹. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۲۵.
۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۳۳۴.
۳۱. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۰۸.
۳۲. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة ج۲، ص۷.
۳۳. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة ج۲، ص۱۵.