چرا عیدم خراب شد ... ؟! 2 - چقدر بی انصافم ... ؟!
چرا عیدم خراب شد ... ؟! 2 - چقدر بی انصافم ... ؟!
همیشه هفته های آخر سال غم انگیزه، شاید به خاطر این هست که همه یه خورده با خودشون دو دوتا چهارتا می کنن و گذشتشون رو مورد بررسی قرار میدن و می بینن که به اهدافشون نرسیدن و یک سال پیرترم شدن، این ناراحتی ها علل مختلفی داره مثل:
عدم برنامه ریزی درست برای زندگی و پیش آمد های ناگهانی که ممکن است ما را از برنامه هایمان عقب بیندازد.
مقایسه ی درست انجام ندادن بین خود و سرعت پیشرفت جامعه ی اطراف خود و اینکه همیشه باید به خود بگوییم: «دنیا برای من از حرکت نمی ایستد.»
از همه مهم تر محاسبه نکردن در زندگی است؛ چرا که ما اصولا معنای محاسبه گری را نمی دانیم و عده ای از ما انقدر در محاسبات به خود سخت می گیریم که در پایان کار اگر به هدف برسیم دیگر قدرت و جرات انجام کار جدید را نداریم و یا اگر به هدف نرسیم باعث دل سردی و حتی افسردگی در ما می شود و عده ای از ما انقدر بی خیال هستیم که محاسبه را انجام نمی دهیم و برای همین همیشه در خسران هستیم و افسوس داشته های دیگران را می خوریم.
راه حل اینکه ما بتوانیم به اهدافمان برسیم و پیشرفت برایمان حاصل شود تنها در یک چیز است و آن ، انصاف داشتن است، چرا و چگونه ؟
فردی که انصاف دارد از تمام امکانات خود به بهترین شکل استفاده می کند و اگر به گذشتگان خود نگاه کنیم اکثیرت مردم کم توقع بوده اند ولی ما امروزه در کشورمان می بینیم مانند غربی ها اکثریت مردم مصرف گرا شده اند و رسانه، تولیدکنندگان و همه و همه دست به دست هم داده ایم تا آنجا که می شود هرچه سریعتر این امکانات محدود را تمام کنیم حتی شده از طریق اسراف کردن.