چرا عیدم خراب شد ... ؟! 4 – لال باش و نگو ...
چرا عیدم خراب شد ... ؟! 4 – لال باش و نگو ...
همانطور که قول دادیم در این متن قصد داریم قسمت دوم این جمله ی زیبای قدیمی ها که می گن: «وقتی عید نوروز میرید خونه مردم کور وارد خونه بشین و لال خارج بشین.» رو توضیح بدم.
در متن قبلی گفتیم چشم و هم چشمی باعث چه مشکلاتی میشه و ریشه ی چندین گناه کبیره است و راه درمانش تنها در این هست که«آگاهانه کور بشیم»، چیزی نبینیم که دلمون بخواد یا بخواییم تمام انرژی خودمون رو بذاریم که امکانات یا وسیله ای رو داشته باشیم که با اون فقط بر سر دیگرون فخر بفروشیم، چرا که این کار با اصل و علت آفرینش ما تنافی دارد.
قسمت دوم این جمله ی زیبا به مشکل بزرگتر از این مشکل رو بیان می کنه و اینکه به ما می گوید: «لال باش و چیزی نگو».
همانطور که در متن اول از سری بحث هایمان در مورد اینکه « چرا عیدم خراب شد »، بیان کردیم که قرن ما را قرن افسردگی نام نهاده اند و علتش این است که مردم دنیا با یکدیگر حرف نمی زنند و از احوال هم خبر نمی گیرند و حال در عید نوروز که موقعیتی پیش آمده تا مردم در کنار هم جمع شوند و از حال یکدیگر جویا شوند، چرا به این دستور درست عمل نمی کنیم نکند اعتقاد ما این شده که عمل کردن به این جمله یا مربوط به عصر ما نیست و یا اینکه گذشتگان ما خدای نکرده اشتباه بیان کرده اند.
باید دقت داشته باشیم که این جمله دقیقا اشاره به زمانه ی ما دارد و گذشتگان ما کلامشان اشتباه نیست، چرا که کلام گذشتگان ما ریشه در فرهنگ و دین ما دارد.
با دقت به این جمله در می یابیم، منظور این جمله دو چیز است:
اول: هر جمله ای را نگوییم و خدای ناکرده مجالس ما به سمت عیب گویی و یا غیبت از دیگران نرود؛ چرا که غیبت کردن عمل انسان های پست است و در آن دو گناه وجود دارد یکی تهمت و دیگری دروغ بستن به برادر مسلمان خود و به علت اینکه شخص غیبت شونده قدرت رد کردن این تهمت و دروغ را ندارد از گناهان کبیره است[1].