دوبیتی هایی در جشن میلاد حضرت زینب کبری (س)

ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها

بر جلوه ی صبر و استقامت صلوات / بر مظهر والای امامت صلوات
بفرستد هر آن کس که شفاعت طلبد / از زینب کبری (س) به قیامت ، صلوات

« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »

دنیاست کنون غرقِ سرور و نعمات / از خاک رسد زمزمه ها و نغمات
از یمن قدوم زینب (س) آید اینک / از عرش خدا صوت سلام و صلوات

« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »

نامت به عیان و به نهان باید گفت / از شأن تو بسیار گران باید گفت
یا زینب کبری (س) شب میلاد تو را / عیدِ متبرّک جهان باید گفت
وقتی که به آغوش برادر رفتی / آغوش حسین (ع) را جنان باید گفت
با اشک و نمازِ شکر و ذکر صلوات / تبریک به صاحب الزّمان باید گفت

« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »

از عالم بالا بفرستند برات / رنگ دگری به خود گرفته است حیات
خواهی که از این خوان نشوی بی بهره / بفرست مدام بر محمد (ص) صلوات

« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »

عشق است چنین در تو تجلی صفات / ای رهبر و سر سلسله ی اهل نجات
ای شیرزن و یکه پرستار حسین (ع) / یا زینب کبری (س) به تو از ما صلوات

« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »

حسین بابانیا

ادامه نوشته

مختصری درباره حضرت زینب سلام الله علیها

تولد زینب(س) و گریه پیامبر بر مصایب آن

زینب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) براى دیدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:

((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )).

فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش كشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ریختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى كه شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى كنى ؟!

ادامه نوشته