ام البنین مادر ادب

نامادری:

هر واژه ای بار معنایی دارد که این معنا به محض شنیده شدن به ذهن افراد متبادر می شود؛ برای مثال وقتی می گوییم «آب» این معنا به ذهن متبادر می شود که آب مایعی است قابل شرب و این معنا، معنای مشترک و عام یا اصلی آب است ولی برای هرکس ممکن است معنای خاصی نیز داشته باشد که این قسمت با علم واژه شناسی و علوم مرتبت به ادبیات هر ملل و قومی تفاوت دارد و بسته به شرایط و ذهنیت فرد حاصل می شود.

هر کس بسته به نگرش خویش از دنیای اطراف و اتفاقاتی که در طول عمرش رخ می دهد، برخی از واژه هایی که می شنود برایش زنده کننده ی معنای خاصی است؛ مثلا افراد رزمی کار با شنیدن واژه ی مشکی سریع به ذهنشان کمربند مشکی که بالاترین نماد در ورزش های رزمی است، متبادر می شود و یا برای پژوهشگران و دانشجویان لباس فارغ التحصیلیشان و یا برای زنان مسلمان چادرمشکی و ... و برای هرکس هر واژه ای به صورت جداگانه معنای خاص می دهد.

اما کلمه ای که می خواهیم آن را بررسی کنیم واژه ی نامادری است که برای برخی نماد ظلم است به کودکان زن اول که مظلوم واقع شده اند، ولی همیشه این گونه نیست چرا که در تاریخ اسلام نمونه ای داریم که نامادری نماد مهر محبت و ایثار شده و حتی پسران خود را فدای فرزندان زن اول همسر خویش کرده و با این عمل خود را به نزدیکی و همجواری بالاترین زنان اسلام رسانده.

بعد از شهادت بانوی دوعالم و یتیم شدن فرزندانش زنی وارد خانه ی امیرالمومنین شده ...